ورود ثبت نام

مقالات

مطالعه تاثیرات تکارتراپی در آسیب های ورزشی توسط مراکز تحقیقاتی مختلف

نوع مقاله: رایگان
دانلود

این تحقیق در چند مرکز بر روی 116 ورزشکار با دردهای حاد و مزمن ماهیچه ای اسکلتی و آسیب های تاندونی با روش درمانی تکارتراپی مورد بررسی قرار گرفته است ، درمان با روش انتقال انرژی به صورت خازنی یا مقاومتی بوده است . هدف از این مطالعه ، اندازه گیری شدت درد با سیستم VAS و به منظور کاهش زمان بهبود حرکتی انجام شده است . آزمایش تحت نظرات پروفسور Carlo Tranquilli در رم، Gian Paolo Ganzit در تورینو، Pasquale Bergamo در Reggio Emilia ، و Franco Combi در Cinisello Balsamo در بیمارستان Bassini انجام شده است

کلمات کلیدی :
هایپرترمی درونی
آسیب ماهیچه ای تاندونی
آسیب بافت نرم

 

در درمان ضایعات ماهیچه ای عضلانی در ورزشکاران، توجه همیشه با تاکید بر تعادل بین حفظ سلامت فرد، حفاظت از جامعه ورزش حرفه ای و بهبود در سریع ترین زمان ممکن . اما گاهی اوقات با توجه به تمام اصول فیزیولوژیکی و ملاحظات بالینی ، اغلب پزشک و ورزشکاران حرفه ای که در مرکز تحت نظر قرار میگیرند با این مسائل که ممکن است با تقابل یکدیگر باشند مواجه شوند . با این پیشینه ، به آسیب های عضلانی توجه خاص داشته ایم ، از انجا که دیدگاه مرسوم این واقعیت عینی و غیر قابل قبول که کنار گذاشتن ورزشکار مصدوم ( نامناسب ) برای یک دوره با ارزش زمانی مورد توجه است . تلاش بسیاری برای درمان های جایگزین برای بازگداندن ورزشکارن به زمین های ورزشی نیاز ورزشکاران ، مربیان و مدیران بوده است . که پزشکان با این شرایط برای بازگشت سریعتر به کمک و تحمل آنها نیاز داشتند.

فرض بر این است انجام درمان های فیزیوتراپی در روزهای اولیه آسیب به بالا بردن سرعت بهبودکمک شایانی میکند اما این فرض که اغلب فقط یک حس درونی است ، توسط داده های علمی توجیه نشده است . به تازگی، درمان تکار (انتقال انرژی خازنی و / یا مقاومتی) که در گسترش درمان های فیزیوتراپی معرفی شده است که امکانی را برای بهبود سریع آسیب های عضلات در ورزشکاران حرفه ای میسر می کند . این روش درمانی شامل یک مولد تولید کننده سیگنال فرکانس های رادیویی با فرکانس 0.5  مگاهرتز با توان ماکزیمم 300 وات است . فرکانس سیگنال استفاده شده به طور قابل ملاحضه ای کمتر از دیاترمی مج کوتاه ( 27 مگاهرتز ) یا هایپرترمیا ( 454 مگاهرتز) ویا راداردرمانی ( 2.5 گیگاهرتز ) بوده و هیچ موج تابشی مستقیم را اعمال نمی کند . و باید از  طریق اتصال به بدن اعمال شود . روش عملکردی بر اساس یک اصل اساسی است که با بهره گیری از خاصیت بیولوژیکی بافت ، که آن را به صورت یک مقاومت یا معادل آن به عنوان بخشی از یک خازن در نظر میگیریم کار میکند . این سیستم قادر است از خارجی ترین لایه بافت تا عمیق ترین لایه بافت بیولوژیک را تحت تاثیر قرار دهد .

این امکان تقریبا با سیستم های که در آن 30 تا 40 درصد از انرژی تابشی دارند به عمق بیش از 10 میکرون اولیه بافت نمی رسد . به همین دلیل به منظور به دست اوردن نتایج قابل قبول در لایه های عمیق ( در ضایعات عضلانی ) یک راه استفاده از انرژی با فرکانس بسیار بالا بوده که این راه به علت ساختار نرم افزاری و تولید گرمای درون بافتی شدید با محدودیت های مواجه هست . سیستم تکار ، ما را قادر میسازد با تولید یک اثر دیاترمی که به قدرت اعمالی و متناسب با امپدانس بافت وابسته است جریان متناسب عبور دهیم . بر این باوریم که این عمل سبب درون گرمایی عمیق درون بافت شده و انرژی پتانسیل غشای سلولی را افزایش می دهد .

 

 

 

 

 

مجموعه ای از مشاهدات متوالی در استفاده از این تجهیزات برای بازسازی تروما (آسیب های حاد ورزشی) عضلات در ورزشکاران حرفه ای به پایان رسیده است . در اینجا، ما نتایج مشاهداتی که به طور همزمان در گروه های مختلف (در تورین، میلان، رم، رجیو امیلیا) هست را بررسی می کنیم . هر چند هنوز هم تجربه و ارزش اطلاعات بیشتر در عمق معاینه و درمان به موقع این آسیب اهمیت قطعی را دارد .

 

موارد مورد بررسی تحت نظر C. TRANQUILLI

25 نفر از هر دونوع جنسیت با درد حاد و مزمن بین محدوده سنی 16 تا 35 سال تحت درمان قرار گرفته اند تمام افراد ورزشکاران حاضر در رقابت های ورزشی (ورزش های در سطح ملی و بین المللی، و در برخی موارد (45 ٪)، در حرفه ای بودند .به طور متوسط، ورزشکاران در 5 جلسه تمرین در هفته شرکت می کردند. از این  تعداد، 18 نفر دارای آسیب حاد پس از سانحه، و 7 نفر دارای بیماری های مزمن که تحت درمان قرار گرفته بودند (توسط ما و دیگران) با روشهای درمانی موضعی و عمومی ضد التهابی و . . . بودند .

روش توسعه بر اساس (مقیاس آنالوگ بصری) از 0 تا 10 روش سنجش افراد قرار گرفته است ، که در آن 0 مربوط به عدم وجود درد و 10 را به حداکثر شدت درد (درد تحمل ناپذیر) مورد نظر گرفته اند . ارزیابی شدت درد در دو حالت استراحت و در حال حرکت (فعالیت) معیار است . علاوه بر این یک مقیاس 1 تا 4 قراردادیم تا میزان تاثیر پذیری آسیب با تمرینات معمول ورزشی مورد بررسی قراردهیم .( که شامل فعالیت های منظم تمرینی در جلسات متناوب و رویداد های ورزشی ) که اطلاعات در اغاز و پایان دوره درمانی توسط دانشجویان به صورت برابر مورد تحلیل قرار میگیرند .

نتایج در گراف میزان اهمیت آماری بالایی را نشان میدهد و این برای هر دو درد حاد (  >0.001p) و مزمن ( >0.01p ). وجود دارد . علاوه بر این، اهمیت بالا آماری نیز برای تجزیه و تحلیل متغیرهای تک مورد نظر است .(شدت درد، درد در حالت استراحت، درد در حالت جنبش (فعالیت))

با توجه به تداخل با بازگشت به فعالیت های ورزشی معمول اکثر افراد ( 9 نفر دارای درد حاد و 6 نفر دارای درد مزمن) و با داشتن دردهای یکسان توانستند به جلسات تمرینی نسبت به دوره های بازتوانی معمول بازگردند و علاوه بر آن اثرات جانبی کمتری را داشتند .

فقط در یک مورد با بیماری پیچ خوردگی درجه دو tibiotarsal در بازکنان فوتبال ریال ما درمان ابتدای را انجام دادیم پس از دو جلسه ورم افزایش پیدا کرد و هیپرترمی رخ داد (درمان را متوقف کرده و پس از چهار روز) ، درمان را از روز چهارم ادامه دادیم و بعد از ده روز ورزشکار به روند تمرینات بازگشت . 10 جلسه درمانی به صورت روزانه برای بیماران ضایعات حاد و 15 جلسه درمانی به صورت روزانه برای دردهای مزمن بکار رفته است

- نتیجه گیری :
نتایج نشان میدهد که در ضایعات حاد و مزمن کاهش سریع درد را شاهد هستیم و سرعت بازتوانی نسبت به درمان های مشابه بیشتری میباشد یعنی فرد سریع تر به فعالیت های معمول خود بازگردد .

 

موارد مورد بررسی تحت نظر P. BERGAMO

در فصل فوتبال در سال 97-1996  ما روش جدیدی برای انتقال انرژی برای صدمات حاد پس از سانحه در بافت نرم به تصویب رساندیم .
نمونه های مورد بررسی 12 نفر و همه آنها بازیکنان حرفه ای تیم فوتبال رجینا بودند .

معرفی (اطلاعاتی در مورد نوع آسیب ورزشکاران) :
5 نفر دارای کوفتگی با خون مردگی اندام تحتانی داشتند . (چهار مورد درد های عصلانی بودند، که شامل :  عضله چهار سر ران، ماهیچه سه سر Sural ، tensor fascia lata و subcalcaneal ) ، هفت مورد از آسیب ها اندام تحتانی ( 2 مورد پارگی ماهیچه ی جمع کننده Magnus در مجاورت نقطه اتصال ماهیچه ، 3 مورد آسیب درجه دو در قسمت ابتدایی ماهیچه ی femoral biceps ، آسیب درجه دو ماهیچه ی rectus femoris و آسیب درجه یک تا دو ماهیچه ی gastrocnemius داخلی ). تشخیص کلینیکال توسط آزمایشات تشخیصی با اسکن التراسوند و به صورت متوالی و روزانه توسط مونیتورنیگ التراسوند به صورت شخصی در کلینیک سرپایی ما صورت گرفت .(که تجهیزات مورد نیاز آزمایشگاهی در کلینیک موجود بود)

در همه ی آسیب ها یک ناحیه ی وجود داشت که دچار haemorrhagic imbibition (خونریزی به واسطه پارگی مویرگ ها و تجمع خون و سرم در ناحیه آسیب دیده) به واسطه پارگی ماهیچه های جمع شونده بود . این ناحیه ها دارای یک قسمت شامل خونریزی با قطری بین سه تا چهار سانتی متر بودند . برای همه این موارد شروع درمان شامل فاز حاد آسیب بود. پنج تا شش روز اول دو جلسه روزانه 30 تا 35 دقیقه ای تا زمانی که نشانه های درد از بین می رفتند درمان صورت می گرفت . در درمان نواحی آسیب دیده که دچار خون ریزی بودند و این مسئله باعث ناتوانی عملکردی شده بود )به استثنای آسیب subcalcaneal که دوره طولانی تری از زمان درمان ؛ چهار تا پنج هفته ؛ نیاز داشت.( تراکم نقطه ای ورم و نشانه های درد به طور قابل ملاحضه ای در دو ورزشکار که دچار آسیب کوفتگی همراه با خونمردگی ماهیچه ی چهار سر بودند کاهش یافت . به نحوی که پس از هفت روز به فعالیتهای قهرمانی ورزشی خود بازگشتند . و دونفر دیگر که از همان آسیب در عضله سه سر sural و در عضله tensor fascia lata رنج میبردند به تمرینات عادی خود پس از 8 تا 9 روز باز گشتند

برای آسیب های کلی ماهیچه های جمع کننده مراحل قبل و بعد از درمان توسط مستندسازی با اکوگرافی ثبت و بازبینی شد . بررسی ها حاکی از بهبودی و پیشرفت سریع و جذب دوباره در نواحی دچار خونریزی شده در هفته اول درمان بود . و هیچ نشانه ای از جمع شدن توده خونی روی استخوان مشاهده نشد

همچنین ورم حول ناحیه آسیب دیده ماهیچه ای (سطحی ، عمقی و خیلی عمیق که توسط آزمایشات التراسوند به صورت ناحیه هایپراکوژنیک ؛ بازتاب شدید التراسوند ؛ قابل مشاهده است.) بعد از چهار تا پنج روز به طور کامل جذب شد و بهبود یافت.

 

نکات قابل توجه :

نتایج مقدماتی این تحقیق شامل نتایج کلینیکال ، تشخیصی و بازبینی های روزانه در این زمینه می باشد . مشخصا این تحقیق میتواند تصدیق کند که این وسیله (که یک انتقال انرژی را به بافت نرم انجام میدهد) کاملا دارای صلاحیت و توانایی برای بهبود و پیشرفت دادن تبادلات بین غشایی و همچنین واداشتن برای جذب دوباره خون و سرم خارج شده از لنف ها و تجمع پیدا کرده در بافت ، با استفاده از انتقال انرژی و گرمای عمقی در بافت میباشد .

ما ترجیح دادیم در این تحقیق با تامل و نگاهی شکاکانه و دقیق برای پذیرفتن این روش در فاز حاد آسیب عمل کنیم . علل الخصوص در درمان نواحی بافتی که دارای رگ ها و  ویرگهای بسیار می باشد . با این حال در این نواحی آناتومیک بیشترین آثار حاصل استفاده از این روش درمانی به وضوح قابل مشاهد است .

در حقیقت تنها موردی که نشانه ی پیشرفتی از خود بروز نداد آسیب subcalcaneal بود . که ناحیه ای است که به طور آشکار دارای رگ ها و مویرگ های زیادی نیست .

 

 

نتیجه گیری :

از آنجا که متد های تحقیقات پیشرفته ، به سمت بیان کامل و دقیق آسیب های ماهیچه ای جهت گیری دارند. ما نیز باید اینگونه بیان کنیم که کمک های درمانی حال حاضر ، هنوز حتی تجهیزات و روش هایی با قابلیت حل سریع و کامل یک آسیب ساده ماهیچه ای را ندارند ، در دنیای فوتبال حرفه ای ایتالیا نیز این قضیه صادق است

به نظر ما این ابزار (تکار) یک ابزار کاملا موثر و کارا و راه حلی سریع برای آماس و ورم های (که حاصل از تجمع سرم و خون در بافت می باشند) است . این روش کاملا توسط بیماران ما به نحو مصرانه ای پذیرفته شده مصداق اینگونه است که اعم موارد گزارشی بنا بر تاثیری پرفایده در راستای درمان درد و محدودیت های حرکتی - عملکردی ، دقیقا بعد از اولین جلسه درمان داده اند .

مشخصا ریکاوری سریع در این مرحله (درمان درد ناشی از انقباض عضلات ؛ و ازبین بردن آسیب به صورت تو امان) یک زمینه سودمند در زمینه آثار ناشی بعد از فاز به وجود آمدن جرح می باشد ، که ملاضمات ضروری یک " معالجه امن و کامل " را محیا می سازد .

ما بر اصطلاح " امن و کامل " تاکید میکنیم نه بر " سریع و معجزه آسا " . همانگونه که ما و افرادی که با این آسیب ها سر کار دارند می دانیم . میزان خطرات ناشی از تحقیق برای روش های سریع و معجزه آسا کاملا نا معلوم ، غیر قابل پیش بینی و گاها به صورت تهاجمی است . اما روش های فیزیولوژیکال درمان های بدون اثرات جانبی پیشنهاد میکند که به معنای به حق و صحیح در راستای بازتوانی اصولی هم درمحل تمرین و هم در محل برگزاری مسابقات میباشد .

 

موارد مورد بررسی تحت نظر F. COMBI :

41 مورد از دو جنس مذکر و مونث در رده سنی 20 تا 60 سال که به دوگروه آسیب های حاد و مزمن دسته بندی شده بودند تحت درمان قرار گرفتند . 33 مورد آسیب حاد و 8 مورد آسیب مزمن که قبلا تحت درمان های دوره ای مختلفی قرار گرفته بودند

به شرح آسیب های زیر :

Achilles tendon tendinitis
sural biceps injury
medial gemellus insertion
rectus and oblique tendinosis
patellar ligament tendonitis
tarsal tendon trauma
femoral biceps injury
medial epicondylitis
shoulder contusion
adductor cruralgia
quadriceps injury
rectus femoris injury
adductor tendinitis 1st finger, metacarpal tunnel tendinitis
LS-S1 joint pain
osteoarthritis of the spine
bilateral osteoarthritis
osteoarthritis of the hip

بررسی نشانه ها و اعلایم آسیب و درد توسط مقایس بصری آنالوگ ( VAS ) از عدد 0 تا عدد 10 انجام گرفت که عدد 0 معادل با عدم وجود درد در حالت فعالیت تحت فشار و فعالیت حرکتی و حالت استراحت می باشد . و عدد 10 معادل با حداکثر درد در حالت فعالیت تحت فشار و فعالیت حرکتی و حالت استراحت می باشد . ما از مقیاس 1 تا 4 برای ارزیابی تداخل با کارهای روزمره استفاده کرده ایم . همچنین اعلایم درد قبل از درمان را به صورت pressure 1 (درد درحالت فعالیت تحت فشار قبل از انجام دوره درمانی) ، 1 movement (درد در حالت فعالیت حرکتی قبل از انجام دوره درمانی) و ۱ rest (درد درحالت استراحت قبل از انجام دوره درمانی) علامت گذاری کردیم . و علایم درد بعد از انجام دوره درمان را به صورت pressure 2 (درد درحالت فعالیت تحت فشار بعد از انجام دوره درمانی) ، 2 movement (درد در حالت فعالیت حرکتی بعد از انجام دوره درمانی) و 2 rest (درد درحالت استراحت بعد از انجام دوره درمانی) علامت گذاری کردیم . ارزیابی توسط پردازش آماری داده ها صورت گرفت .

همانگونه که از جداول و نمودارهای که در صفحات بعدی قابل رویت است اکثریت موارد گزارشی حاکی از بهبودی قابل ملاحضه ی درد در سه حالت فعالیت تحت فشار ، حالت استراحت و حالت فعالیت حرکتی داده اند . علاوه بر این بازگشت به فعالیت های نرمال زندگی گزارش شده است .

پردازش آماری داده ها حاکی از نتیجه ای با مقدار P کوچکتر از 0.001 در آسیب های ماهیچه ای است . در چهار مورد از آسیب های ماهیچه ای (دو مورد آسیب ماهیچه ی gemellus میانی ، یک مورد آسیب ماهیچه ی rectus Femoris و یک مورد آسیب ماهیچه ی femoral biceps ) ، اسکن التراسوند ماهیچه ای قبل و بعد از دوره درمان صورت  گرفت . اسکن التراسوند نشان کاهش شعاع آسیب را به وضوح نشان میداد .

 

 

 

 

 

 

 

  منابع :

  • .COLO A.J., EAGLESTONE M.A.: The benefits of deep heat. Ultrasound and Electromagnetic Diathermy. Physic Sportsmedicine ۱۶۶۰; ۲۲: 11-۹۹
  • .GRIBAUDO C.G., ASTEGIANO P, CANALA GL, GANZIT GP: Trattamento con ipertermia a trasferimento energetico resistivo e  apacitivo di lesioni muscolo scheletriche acute e croniche: risulatati preliminari in “Radiazioni in medicina: qualitá e sicurezza.” Atti del Congresso –Fisica Sanitaria- n. ۶۹/۱gennaio/marzo; ۶1۱-۶۹۶
  • .MCMEEKEN J.: Electrotherapy in “Zuluaga et al. Eds Sportphysiotherapy, Applied Science & practice”. Melbourne: Churcill Livingstone ۱۶۶۹, ۲۰۰-۲۶۶  
  • LEY A., CLADELLAS J.M., DE LAS HERAS P. ET AL.: Trasferencia Electrica capacitiva (TEC). Técnica no invasiva de Hypertermia profunda en el tratamiento de los gliomas cerebrales. Resultados preliminares. Neurochirurgia ۶ ;۱۶۶۲ç: ۱۲۶-۱۱1